یکشنبه 16 اردیبهشت 1386 ساعت 07:05 ق.ظ
نویسنده: بابا تحت موضوع: از همه رنگ ,
زمان میگذره!
چی برامون باقی میمونه؟
چیزی داشتیم؟
چیزی داریم؟
چیزی به دست میاریم؟
من که فکر نمیکنم!!
تنها سرمایه... همین زمان هست!
همونی که تو تعریفش همه موندن!
حالا واقعا چی برای ما هست و ماندگار؟
یکمی فراتر... شاید چیزی نباید به دست بیاری!
شاید قراره همش هندل کنی دستیافتنیهای دلخوشهایی که خدا دوستشون داره؟!
نمیدونم!
اما اینو میدونم که وقتی میشینم با خودم فکر میکنم میبینم چیزی به دست نیاوردم و همینطور زمان میگذره!
راستی!... شاید فکر همه چیز باشه!
آخه وقتی به فکر میریم چیزی نیست که به حد و حصاری برسی و نتونی فکر کنی!
پس چی بالاخره؟
آخه برا فکر کردن هم باید یه بینشی داشت!؟
مگه نه؟
یه دیدگاه... یه زاویه دید... یه بررسی... چیزی که به فکر برسونه!
فکر کنم که فکره که همه چیز دستیافتنی ما باشه و منشاء دستدادنیهای دنیوی!
یکمی فکر کن... شاید اشتباه گفتم!؟
راستی چرا میگیم زمان در گذر است؟
اصلا تعریف گذار چیه؟
مقدارش چیه؟
مگه غیر از اینه که همه ی اینها رو خود این آدمها تعریف کردن؟
ای خدااااااااااا گناه ما چی بود که برای رهایی از این تعاریف باید اینهمه درگیر باشیم؟
کی گفته بود بیایین زمان رو به تیک تیک زمان و روزهای هفته و ماه و سال تعریف کنید؟
اصلا شما کی بودین که این جسارت رو داشتین؟
حالا در مقابلش... چرا ثبوت مکان رو بهش قائلیم؟
فرق این دو تعریف چیه؟
گذر و ثبوت؟
مقدارشون چیه و به چه عنوان جسارت تعریف به ثبوت و گذار زمان و مکان داشتند؟
میدونی؟
از دستیافتنیها خسته شدم!
از ثبوتها و گذرها هم همینطور!
شاید به حقیقتشون برسم و اونوقت از تعاریف آدمیزادی خلاص بشم!
آخه چقدر بیکارین شما آدمیزادها؟
یکی هم بگه مگه چقدر وقت دارین؟
چقدر عقل دارین؟
تازه همون وقت و عقلی هم که به تعاریف خودتون دارید... خدائیش چقدر ازش استفاده میکنید؟
یا همش خوابید یا یک هشتم عقل رو به کار گرفتید!
اونم برا همین تعاریف و همین حدود زمانی که محدود به دنیاتون هست!
به خودم تسلیت عرض میکنم
چیزی نشده اما چند نفر هستن که فارغ از تعاریف شدن؟
کسی که بند بازی بلد باشه شاید بتونه از روی این بند که مرز بین عاقلی و فارغیه بتونه حرکت کنه و مسعود بشه!
بنویس محسن
خسته شدی
بنویس
ذهنت رو آزاد کن...
بلبل خوش خبر از طرف همان یار رسید
خبر از دلبری یار به دلدار رسید
ارسال پیام شما و مشاهده پیامهای دیگران ( پیام)
از همه رنگ (93 نوشته)
سلامتی (36 نوشته)
عرصه ی مجازی (18 نوشته)
یادگاری (97 نوشته)
نقل قول (24 نوشته)
شادمانه (15 نوشته)
خبرچی (21 نوشته)
سخن موزون دل (15 نوشته)
◊
معرفی
◊
یاد خدا !
◊
مهر
◊
ناپلئون هیل و نقل قول هایش
◊
معجزه لبخند
◊
زندگی مادر ترزا با ترجمه مامان
◊
دلم می سوزه ! آه !
◊
اینجا یه سری بزن !
◊
www.mhz.ir
◊
خوش ذوغی اهل غرب!
◊
عاقبت کینه توزی.......
◊
تولدت مبارك!
◊
تجدید خاطره :)
◊
یک پرسش.....
◊
حق مرگ!
مدایکس ◊ -
یم۲ ◊ -
یم۱ ◊ -
blueportal ◊ -
scriptme ◊ -
psychdaily ◊ -
.hotscripts ◊ -
scriptsearch ◊ -
resourceindex ◊ -
۱۲۳ پی اچ پی ◊ -
بایگانی لینکهای روزانه
کمک قبلی!
Internet Archive
GNU Free Documentation
hackerwatch
Holly! css
iranianwebsites
C S S
مقدمه ای بر وب
LISDIRAN
mozillazine
haj-hemmat
kudakaneh
linkestan
سیستمهای شبکه ای
netkadeh
papati
مناجات شعبانیه
بلاگ نیوز
sedakon
yaalimolamadadi
ostadtehrani
wikipedia
نقد سیستمهای شبکه ای
noorinnet
mohammadhand
حاج حمید
atabat
link2link
globeofblogs
haloa
این وبلاگ کاملا دونفره است یعنی دونفر نویسنده این وبلاگ هستن یعنی یه مامان داره و یه بابا...
مامان این وبلاگ همه اش درس خونده و اونقدر درس خوندش تا الان معلم شده و درس میده...
بابای این وبلاگ هم هنوز در سفر هستش و اینقدر سفر رفته و میره و دوست داره بره که خدا میدونه...
اینجا هیچ حساب کتابی تو نوشتن نیست یعنی نه بابا و نه مامان چیز خاصی مد نظرشون نیست که روی اون گیر داده باشن و به قولی! یه جورایی عشقیه...
قدیما میگفتن هر چه میخواهد دل تنگت بگو و از این حرفا...
خلاصه خیلی خوش اومدین
بابا ایران دوست خیلی خفنی هست که همه جوره هوای وطن و هویت و فرهنگ خودش رو داره اما جوری رفتار میکنه که شاید در دید اول موافق با این اصول نیست
امروز
تعدا بازدیدهای امروز :
تعداد بازدیدهای دیروز :
تعداد بازدیدها از ابتدا :
تعداد مطالب موجود :
تعداد نظرات ارسالی :
ایجاد صفحه در - ثانیه